خیلی از کارها هست که از پسشون بر میای و می تونی انجام بدی اما واقعا می بینی وقت گذاشتن و اهمیت دادن بهشون برات هیچی جز معطلی نداره . پس باید از کنارشون راحت بگذری . ببخشید که اینقدر راحت و بی عذاب وجد, ...ادامه مطلب
اگه بخواین یه برنامه واسه جوانان تو رادیو بسازید1 . اسمش رو چی می ذارید ؟2 . در اون راجب چه موضوعاتی کار می کنید ؟ لطفا نظر و ایده بدید . خیلی مهمه برام بدونم . به خصوص اسم برنامه رو چی می ذاشتید !؟, ...ادامه مطلب
اوضاع که خوب خداروشکر داره خوب می گذره . یعنی خوب هم نگذره داره می گذره دیگه . چاره ای نیست . باید باهاش پیش بریم . تو این چند وقت اخیر یاد گرفتم اگه رو چیزی تکیه کنی و بیشتر بهش بپردازی بیشتر عذابت م, ...ادامه مطلب
هیچ حسی عذاب آورتر و زجرکشانه تر از این نیست که از کاری که انجام می دی لذت نبری و دوسش نداشته باشی اما مجبور باشی هر روز و هر روز اون رو از ساعت 08 صبح انجامش بدی ! کارمند اطلاعات و برنامه ریزی بودن تو رادیو یعنی دور باطل زدن دوره یه محوره منسوخ و فرسوده شدن !!, ...ادامه مطلب
می دونم مرد گریه نمی کنه و مشت می زنه . می دونم که شنبه اول هفته رو وقتی با انرژی شروع کنی تا آخر هفته قوی و پر انرژی میری ! اما خدا جون من که از بچگی که دبستان بودم و مامانم بهم یاد داده بود شنبه اول, ...ادامه مطلب
من عاشقه کارهای حامد فرد هستم و یه بار اینو همین جا گفتم اما واقعا حامد فرد از وقتی از ایران رفته باید بپذیریم یه آهنگ قوی مثل کوروش و خانه سالمندان نتونسته بخونه و روی ابتذال افتاده حقیقت . منی که هنوز آهنگ پدرش رو گوش می کنم اشک می ریزم این روزها با آهنگ های جدیدش واقعا نمی تونم ارتباط برقرار کنم ., ...ادامه مطلب
چه دریایی میان ماست !!!! خوشا دیدار ما در خواب !! چه امیدی به این ساحل ! خوشا فریاد زیر آب .. اومدم بنویسم این آهنگ داریوش یعنی فریاد زیر آب داشت تو گوشم می خوند کلا موضوع نوشتنم عوض شد !! به همین ساد, ...ادامه مطلب
شاید باورتون نشه اما گرفتن ناخن تو اتاق محل کار واقعا خیلی ضایع است !! تازه اگه طرف خانم هم باشه ! یه ذره فرهنگ به خرج بدیم اصلا همه جا جای بهتری میشه واسه نفس کشیدن !!! والا , ...ادامه مطلب
می دونی الان حسم شبیه چیه و چی دوست داره ! دوست داشتم تو یه کافه قدیمی تو خیابون های اروپایی ( حدالمقدور کشورهای آروم اروپا مثل لیختن اشتاین و سن مارینو و .... ) نشسته بودم ، از اینا که صندلی های چوبی دارن و تو پیاده رو ها صندلی ها چینده شده ، و من یه قهوه جلوم بود و یه روزنامه محلی هم تو دستم و یه عصر دل انگیز بود و من با خیال راحت قهوه رو می خوردم و روزنامه می خوندم و هیچ دغدغه حقوق و مزایایی هم نداشتم . سال 1992 یا 1993 بود که دیگه همه چیز حس زندگی می داشت . الان دقیقا حس من اون شکلیه ....,35 psalm,35 psi to bar,35 psi to kpa,35 psi,35 ps 780-113,35 psi to atm,35 psi tire pressure,35 psi tires,35 psi band,35 psi boost gauge ...ادامه مطلب