درسته حال و روز بابام خوش نیست . و هنوز خیلی فاصله داره با سلامتی کامل و درسته که باید همین الان تو این اوضاع یه ذره روپا بشه تا بریم سراغ دکتر و آزمایشات لازمش اما راستش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من تا همین جاشم سپاسگزارم از خدا . بابام پنچ شنبه عصر اومد خونه . اومد خونه خودش و این واسه من و مامانم مثل یه نعمت می مونه . همین که تو کل روز پیش ماست خودش کلیه . همین که تو تخت میشینم کنارش و همین که دستش رو می گیرم واسه من بسه . واسه منی که خودم بردمش اورژانس و حال اون روز یکشنبه ای 8 مردادش رو دیدم همین الانشم عینه زندگی می مونه کنارش بودن . از این که تو این دو هفته به من و خانوادم چی گ,بابا,برگشت,خونه ...ادامه مطلب
گفته بودم بر می گردم . پس منم برگشتم . راستش می خواستم برم میهن بلاگ اما گفتم رفیق هیچ وقت رفیقش رو تنها نمی ذاره . پس همین جا موندم . روزهای خط خطی رو با هم خط می زنیم .... فقط یه ذره وقت می خوام تا سر و شکل این وبلاگ رو مثل قبل درست کنم ....خیلی سرم شلوغه و کلی تغییرات داشتم تو زندگی ..... , ...ادامه مطلب