تو این روزهای نبودن کلی اتفاق افتاد که خیلی هاش رو دوست داشتم و دوست داشتم در موردش بنویسم و وقت نکردم و دست و دلم به نوشتن نمی رفت . شنبه 14 مرداد مطلب دوم هم تو روزنامه سایه چاپ شد و این برام دوست داشتنی بود اما تو حالی که پدرم تو بستر بیماری بود فقط یه ذره تونست خنده رو به لبم بیاره . مطلب نخستین سنگ را کسی پرتاب کند که خود شرمسار گناهی نباشد که تو پست 100+67 نوشتمش تو وبلاگم . بازم با کمک همون دو نفر قبلی سپیده ( همسرم ) و فاطمه شهبازی ( سردبیر و مجری کارشناس شبکه رادیویی سلامت ) این اتفاق برام افتاد . + تصویر صفحه اول روزنامه + تصویر صفحه چهارم روزنامه ( جایی که مطلب من چاپ شد ) + ,باید,خودم,بزنم,نشین,نشم ...ادامه مطلب