504 . دارم میرم پایین

ساخت وبلاگ

از هر طرف که میرم می رسم به نقطه صفری که ایستاده بودم!من آدم شروع های مکرر و نرسیدن به خط پایان ها شدم!منی که هر کاری رو انجام میدادم به کمال و حد نهایی انجامش می دادم حالا این روزها حس و حالی دارم که از خودم و از اطرافم بدم میاد.به چیزی بیشتر از نبودن و خلاء نیاز دارم.هیچ چیزی نمی تونه من رو به کنش و واکنش مجبور کنه.یه جوری مثل شکر تو آب حل شدم که خودم هم نمی تونم ذراتم رو پیدا کنم و دوباره مولکول خودم رو تشکیل بدم.از مرثیه و غم نامه هام بدم میاد،از اتمسفری که توش گیرم بدم میاد.به هر چیزی واسه رهایی چنگ می ندازم اما بعد از مدتی همون میشه مکافات و آوار روی سرم.من آدم از دست دادم مداوم شدم.
تنها چیزی که آرومم می کنه باد پنکه اتاق محل کارم شده که هر چند ثانیه یه باز میزنه بهم.و حتی اگر اونم مداوم بهم بزنه حالم رو بد می کنه!

من دارم غرق میشم تو این مرداب..........


منگنه به : ذهن امروز من
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۲ ساعت صفر   توسط میلاد  | 

گمشده در زمان...
ما را در سایت گمشده در زمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : milad1986a بازدید : 39 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 15:58