337 . اکسیژن

ساخت وبلاگ

به دکه ای می گم مگه اینجا بقالیه که رو پیشخونت پره کیک و کلوچه و خوردنیه و روزنامه ها و مجله ها رو کنار دکه رو زمین چیندی ؟
میگه خرجش در نمیاد خوب ! یه زمانی از هر مجله 15 تا 20 میامد تا وسط هفته تموم میشد ! دوباره درخواست می دادم اما الان همون مجله ازش 5 تا میاد ، سه تاشم برگشت می خوره ! روزنامه که دیگه هیچی ، نگم برات !!
دیدم حرفش حقه و سکوت کردم !
برگشت گفت اوضاع مملکت رو ببین ، اگه این جماعت روزنامه خون و کتاب خون بودن که این نمی شد اوضاع !
دیدم حرفش حق رو هم رد کرد و به عرفان رسید . کلی باهاش حال کردم و خوشحال و خندان اومدم سرکارم .

وجود بعضی آدم ها هر چند اندک تو جامعه بازم جای شکر داره . حالا می خواد فروشنده یه دکه روزنامه فروشی باشه یا دانشمند فیزیک هسته ای .

گمشده در زمان...
ما را در سایت گمشده در زمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : milad1986a بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 20:50