477 . خیلی نزدیک خیلی دور

ساخت وبلاگ

من آدمی نیستم که معاشرت با آدم ها رو براساس رتبه و منزلت شغلی اونا درجه بندی کنم.همیشه هم اتفاقا به بچه های خدمات احترام گذاشتم و دوستان خوبی بودم براشون.اما اکثر اوقات یه چیزهایی از طرف این آدم ها رخ میده که از اصل پشیمون میشم چرا با این آدم ها گرم گرفتم و فاصله خودم رو رعایت نکردم با این آدم ها.حرف ها و جملاتی که بعضی وقت ها در حضور دیگران و یا پیش خودم این آدم ها به کار می برن که نشونه دوستی نیست و اتفاقا نشونه بیشعوری و واقعا من رو اذیت می کنه که چرا با خودم اینطوری می کنم که یه آدم باهام اینطوری صحبت کنه!باور کنید من به آدم ها هیچ وقت نگاه بالا پایینی نداشتم و نخواهم داشت اما این که طرف به خودش اجازه میده در مورد بوی اتاق من یا نوع پوشش من هم نظر بده در حالی که من هیچ وقت تو دوستی هام با هر کسی هیچ وقت در مورد پوشش و ظاهر اون فرد نظر نمیدم واقعا من رو متعجب می کنه که چرا یه نفر باید این طوری رفتار کنه در حالی که من هیچ وقت نه در این مورد باهاش حرف زدم نه حریمی رو نشونش دادم که به خودش اجازه میده وارد این فضا بشه!تنها چیزی که اینطور موقع ها میاد تو ذهنم اینه که نباید به آدم ها بیشتر از اندازه خودشون ظریت داد و باید یه جا ترمز اونا رو کشید!موضوع این که اخلاقیاتم طوری که هیچ وقت نتونستم رفتاری کنم با آدم ها که بتونه اونا رو از خودم دور کنه در حالی که اینطوری می تونه برای خودم هم مفیدتر باشه.


منگنه به : ذهن امروز من
+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم تیر ۱۴۰۱ ساعت صفر   توسط میلاد  | 

گمشده در زمان...
ما را در سایت گمشده در زمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : milad1986a بازدید : 115 تاريخ : دوشنبه 27 تير 1401 ساعت: 20:18